per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
132
140
96560
Original Article
اثر افزودنی کیتوزان و روش های پخت بر میزان شکل گیری ترکیبات هتروسایکلیک آروماتیک آمین در فیله فیلماهی (Huso huso)
The effect of chitosan and cooking methods on the rate of heterocyclic aromatic amine compounds formation in Beluga sturgeon (Huso huso) fillet
سیده مریم دانشور
mastermaryam@yahoo.com
1
علی رضا عالیشاهی
seafood1144@yahoo.com
2
سید مهدی اجاق
mahdi_ojagh@yahoo.com
3
حجت میرصادقی
hojatmirsadeghi@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
هدف از این تحقیق اثر افزودنی کیتوزان و روش های پخت (سرخ کردن ماهی تابه ای و ماکروویو) در میزان تشکیل ترکیبات هتروسایکلیک آروماتیک آمین (HAAs) در فیله فیلماهی (Huso huso) بود. این آزمایش در 6 تیمار طراحی شامل 1 T (شاهد خام بدون کیتوزان)، 2 T (شاهد سرخ شده بدون کیتوزان)، 3 T(نمونه خام حاوی یک درصد کیتوزان محلول در اسید)، 4 T(نمونه سرخ شده حاوی یک درصد کیتوزان محلول در اسید)، 5 T (نمونه پخته شده در ماکروویو بدون کیتوزان) و 6 T(نمونه پخته شده در ماکروویو حاوی یک درصد کیتوزان محلول در اسید) بود. استفاده از کیتوزان محلول در اسید (۱ درصد) در محتوای رطوبت، pH و تغییرات وزنی طی پخت اثر معنی داری داشت (0/05≥P). در فیله طبخ شده مقادیر HAAs از جمله PhIP (5/68-Nd)،IQ (1/16-Nd)، MeIQ (1/66-Nd) و MeIQx (0/7-6/47) نانو گرم در گرم شناسایی شدند. میزان بازدارندگی کیتوزان در شکل گیری ترکیبات هتروسایکلیک در فیله طبخ شده 57/44 تا 63/98 درصد بود. نتایج نشان داد که کیتوزان محلول در اسید اثر معنی داری روی شاخص های پخت و پز و کاهش تولید ترکیبات HAAs در فیله فیل ماهی پخته شده داشت.
The aim of this study was to investigate the effect of chitosan and cooking methods (pan-frying and microwave) on the rate of heterocyclic aromatic amine compounds formation in the fillet of Beluga sturgeon. The experiment was designed in 6 treatments, including T1 (control without chitosan), T2 (fried treatment without chitosan), T3 (sample containing 1% acid soluble chitosan), T4 (fried sample containing 1% acid-soluble chitosan), T5 (sample cooked in microwave without chitosan) and T6 (sample cooked in microwave containing 1% acid-soluble chitosan). The use of acid-soluble chitosan (1%) had a significant effect on moisture content, pH and weight changes during cooking (P<0.05). In the cooked fillet, the HAAs values including PhIP (-5.68-Nd), IQ (-1.16-Nd), MeIQ (-1.66-Nd), and MeIQx (0.7-6.47) were detected. The inhibition rate of chitosan for the heterocyclic compounds in cooked fillet was 57.44 to 63.98%. The results showed that acid-soluble chitosan had a significant effect on cooking indices and reduced production of the heterocyclic aromatic amine compounds on cooked huso fillets.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_96560_81f7514f83b0096df8704d7ae81a09a0.pdf
کیتوزان
فیله فیلماهی
هتروسایکلیک آروماتیک آمین
Chitosan
Beluga sturgeon
Fillet
Heterocyclic aromatic amine
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
141
151
96563
Original Article
تاثیر افزودن پروبیوتیک های تجاری در سیستم بیوفلاک: بررسی کیفیت آب، عملکرد رشد و تغذیه و ترکیبات بیوشیمیایی بدن ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio)
The effect of commercial probiotics addition in biofloc system: Water quality, feed and growth performance and body composition of Common carp (Cyprinus carpio)
فاطمه زهرا کریم تبار
zahra.karimtabar71@gmail.com
1
حجت الله جعفریان
hojat.jafaryan@gmail.com
2
حسین آدینه
adineh.h@gonbad.ac.ir
3
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران.
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران.
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران.
این پژوهش به منظور ارزیابی تاثیر سطوح مختلف سوسپانسیون باسیلوس های پروبیوتیکی (آکوا 1 و 2) بر پارامترهای کیفی آب، عملکرد رشد و تغذیه و همچنین ترکیبات بیوشیمیایی بدن بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) انجام شد. در مجموع تعداد 450 قطعه بچه ماهی (میانگین وزن اولیه 0/59±2/09 گرم) در 5 گروه آزمایشی (هر تیمار دارای 3 تکرار) بهمدت 40 روز به طور تصادفی توزیع شدند. جیره غذایی و بیوفلاک در همه تیمارها یکسان بود و فقط سطوح استفاده از پروبیوتیک متغییر بود. دو سطح باسیلوس پروبیوتیک و یک شاهد طراحی که شامل پروبیوتیک با مقادیر صفر (شاهد)، آکوا-1: 108× 1/5 (T1) و 108× 3 (T2) و همچنین آکوا-2: 108× 1/5 (T3) و 108×3 (T4) تلیقح شده در محیط پرورش بودند. در انتهای دوره پرورش، میانگین پارامترهای رشد و تغذیه در کلیه ی تیمارهای پروبیوتیکی افزایش معنی داری در مقایسه با تیمار شاهد داشت. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین وزن نهایی بدن به ترتیب در تیمار T4 (9/31±1/52 گرم) و شاهد (0/78±6/67 گرم) به ثبت رسید. بیشترین و کمترین میزان پروتئین و چربی بدن در تیمار T1 بهدست آمد. آنالیز کیفی آب در روزهای 6، 23 و 40 انجام شد. نتایج نشان داد که در روز 40ام، غلظت آمونیاک بین تیمار شاهد و تیمارهای آزمایشی تفاوت آماری معنی دار نداشت (0/05>P) درحالی که غلظت نیترات تغییر یافت. براساس نتایج باسیلوس های پروبیوتیکی به میزان 108×3 در تیمار T4 بر شاخص های رشد و تغذیه ماهی کپور معمولی در سیستم بیوفلاک تاثیر مثبت داشت اما بر آمونیاک آب تاثیری نداشت.
This experiment was carried out to evaluate the effect of Suspension on different levels of probiotic Bacillus (Aqua 1 and 2) on the water quality parameters, feed and growth performance and body biochemical compounds of Common carp (Cyprinus carpio) fry in a biofloc system. A total of 450 of fish (with mean initial body weight of 2.09±0.52 g) were divided into five experimental groups (3 replicates each) for 40 days. Experimental diets and biofloc were identical in all, except for the variation in probiotic levels. Two levels of probiotic bacillus and one control was designed which includes; A probiotic was used at 0 (control), Aqua 1: 1.5×108 (T1) and 3×108 (T2), Aqua 2: 1.5×108 (T3) and 3×108 (T4) Inoculation in the culture water. The end of experiment, Mean feed and growth parameters in all probiotic treatments had a significant increase compared to control treatment. The results showed that the highest and lowest final weight was related to T4 (9.31±1.52 g) and control (6.67±0.78 g). Body composition was measured so that the highest protein content and lowest lipid content were obtained in T1 treatment. Water quality analysis was carried out on days 6, 23 and 40. At the end of the experiment (day 40), the concentration of ammonia was not significantly different between the control and experimental treatments, while the concentration of nitrate was changed. Based on the results of this study, the probiotic Bacillus at 3×108 in T4 treatment had a positive effect on feed and growth indices of common carp in biofloc system but did not effect on ammonia.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_96563_6364d517e6805b61149fa1b123d36311.pdf
آنالیز آب
بیوفلاک
پروبیوتیک
پارامترهای رشد
ترکیب لاشه
Water analyze
Biofloc
Probiotic
Growth parameters
Carcass composition
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
152
164
96589
Original Article
مقایسه ترکیبات مایع تخمدانی، مایع منی و خون مولدین ماهی سفیدک سیستان (Schizothorax zarudnyi) و بررسی اثر مایع تخمدانی بر تحرک اسپرم
omparison of ovarian fluid, semen and blood biochemical composition of snow trout Schizothorax zarudnyi broods and evaluation the effect of ovarian fluid on sperm motility
عبدالعلی راهداری
rahdari67@gmail.com
1
احمد قرایی
agharaei551@gmail.com
2
رضا فدایی
rezafadaei1355@gmail.com
3
مرتضی جهانتاب
jahantab_25590@yahoo.com
4
عباس علیزاده
alizadehsargazi@gmail.com
5
گروه شیلات، پژوهشکده تالاب بین المللی هامون، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
گروه شیلات، پژوهشکده تالاب بین المللی هامون، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
مرکز تکثیر و بازسازی ذخایر ماهیان بومی و گرمابی، زهک، ایران.
مرکز تکثیر و بازسازی ذخایر ماهیان بومی و گرمابی، زهک، ایران
معاونت آبزی پروری، اداره کل شیلات آب های داخلی، زابل، ایران.
در این مطالعه، علاوه بر سنجش ترکیبات آلی (گلوکز، کلسترول، پروتئین کل و آلبومین) و یونی (کلسیم، فسفر، منیزیوم، سدیم و پتاسیم) مایع تخمدانی و سرم خون 6 قطعه مولد نر (وزن متوسط 37/84±424/37 گرم و طول متوسط 1/32±36/19 سانتی متر) و 9 قطعه مولد ماده (وزن متوسط 89/47±1225/87 گرم و طول متوسط 0/6±50/5 سانتی متر) ماهی سفیدک سیستان (Schizothorax zarudnyi)، مدت تحرک اسپرم ها در مخلوط مایع منی با نسبت های صفر، 15، 30، 45، 60، 75، 90 و 100 درصد مایع تخمدانی اندازه گیری شد. اسپرم ها در محلول خالص مایع تخمدانی فاقد تحرک بودند. کمترین مدت تحرک اسپرم (0/56±44/67 ثانیه) با آب خالص و بیشترین مدت تحرک آن (5/37±67 ثانیه) با ترکیب 55% آب و 45% مایع تخمدانی به دست آمد که اختلاف معنی داری با گروه های حاوی صفر، 15، 30 و 60 درصد مایع تخمدانی داشت (0/05>P). تفاوت هایی در ترکیب مایع تخمدانی، مایع منی و سرم خون مولدین وجود داشت. به جز منیزیوم، بقیه پارامترهای خون ماده و مایع تخمدانی و نیز تمامی ویژگی های خون مولدین نر و مایع منی با هم اختلاف معنی داری داشتند. همچنین، مقدار گلوکز، پروتئین کل و کلیسم سرم خون مولدین نر و ماده با هم اختلاف معنی داری داشتند. مقایسه ترکیبات مایع تخمدانی، مایع منی و سرم خونی مولدین نر و ماده نشان داد بیشترین گلوکز و پروتئین کل در سرم خون نر، بیشترین کلسترول و سدیم در سرم خون ماهی های نر و ماده، بیشترین کلسیم در سرم خون ماده، کمترین مقدار منیزیوم و بیشترین پتاسیم در مایع منی بود. نتایج نشان داد که وجود 45% مایع تخمدانی در محلول فعال سازی موجب افزایش مدت تحرک اسپرم می شود. همچنین، نتایج مطالعه نشان دهنده نقش مهم جنس ماده در افزایش تحرک اسپرم در فرآیند لقاح ماهی سفیدک سیستان بود.
This study was investigated organic (glucose, cholesterol, total protein and albumin) and ionic (calcium, phosphorus, magnesium, sodium and potassium) composition of the ovarian fluid and blood serum of 6 males (mean weight 424.37±37.84 g and mean length 36.19±1.32 cm) and 9 females (mean weight 1225.87±89.47 g and mean length 50.5±0.6 cm) of snow trout Schizothorax zarudnyi broods. Also, the sperm motility duration in combination of seminal fluid with 0, 15, 30, 45, 60, 75, 90 and 100% of ovarian fluid was measured. The ovarian fluid solution alone (100%) did not increase sperm motility. The shortest duration of sperm motility (44.67±0.56 s) with pure water and the highest duration of motility (67±5.37 s) was obtained by combining 55% water and 45% ovarian fluid that showed significant different with groups contain 0, 15, 30 and 60% of the ovarian fluid (P<0.05). There were differences in the composition of ovarian fluid, semen and blood serum. With the exception of magnesium, all other parameters of the female blood and ovarian fluid and all male blood and semen parameters were significantly different. Inaddition, there was a significant difference in the glucose, and total protein between blood serum of males and females. Comparison composition of the ovarian fluid, seminal fluid and blood serum of female and male broods showed the highest glucose and total protein in blood male serum, highest cholesterol and sodium in female and male blood serum, highest calcium in female blood serum, lowest magnesium and highest potassium in seminal fluid. The results showed increasing of the sperm motility duration with ovarian fluid at median concentrations in the activation medium. Also, the results revealed a possible important female contribution to sperm motility enhancement during the fertilization process in S. zarudnyi.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_96589_e5acf80f0d61b425bafcfde47be25a6a.pdf
سفیدک سیستان
مایع تخمدانی
مایع منی
فراسنجه بیوشیمیایی
تحرک اسپرم
Snow Trout
Ovarian fluid
Seminal fluid
Biochemical parameter
sperm motility
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
165
173
96634
Original Article
جایگزینی آستاگزانتین جیرۀ ماهی قزل آلای رنگین کمان با پودر هویج: اثرات بر میزان کاروتنوئید کل در پوست، گوشت و خون ماهی
Replacement of Astaxanthin with carrot powder in the Rainbow trout's diet: effects on the carotenoid content of skin, fillets and blood
علی بیگی کلسشتری
ali_beigi2002@yahoo.com
1
سید ولی حسینی
hosseini.seyedvali@gmail.com
2
مهرداد فرهنگی
medfarhangi@hotmail.com
3
غلامرضا رفیعی
rafiee@nrf.ut.ac.ir
4
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
هدف این پژوهش، بررسی اثر جایگزینی پودر هویج (0، 25، 50، 75 و 100 درصد) به جای آستاگزانتین بر تغییرات میزان کاروتنوئید کل پوست، فیله و خون ماهی قزلآلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) بود. از این رو آزمایشی کاملاً تصادفی با 6 تیمار (هر کدام با 3 تکرار طراحی شد). 300 عدد ماهی قزلآلای رنگین کمان با میانگین وزن اولیه 0/30±50/00 گرم در 18 حوضچه فایبرگلاس آزمایشی تقسیم شدند. طول دوره پرورش 60 روز بود. نتایج نشان داد که اضافه نمودن پودر هویج به غذای ماهی ها، اثر معنی داری بر تغییرات میزان کاروتنوئید کل پوست، فیله و خون ماهیان و در نتیجه ایجاد رنگ قرمز داشت. غلظت کاروتنوئید کل پوست و فیله با اضافه نمودن پودر هویج در جیره، به صورت معنی داری افزایش یافت (0/05>P). اضافه 9/009±0/40413 و 0/01±0/2240 میلی گرم در کیلوگرم) شد و دارای اختلاف معنی داری با سایر تیمارها بود (0/05>P). نتایج نشان داد که در تیمارهای 50 و 75 درصد پودر هویج، کاروتنوئیدکل خون ماهیان به صورت معنی داری بالاتر از سایر تیمارها (0/05>P) بود و کمترین میزان کارتنوئید (0/004±0/0269 میلی گرم کیلوگرم) در گروه شاهد دیده شد.
This study investigated effect of the partial and total replacement of astaxanthin with carrot powder (0, 25, 50, 75 and 100%) on the carotenoid content of the skin, fillet and blood of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss). Therefore, a completely randomized design with 5 treatments and one control group, each with 3 replications, was designed. A total of 300 fish with an average initial weight of 50.00±30 g were divided into 18 experimental fiberglass ponds. The experiment period was 60 days. The results showed that addition of the carrot powder to diet had a significant effect on the carotenoid level of the skin, fillets and blood of fish, resulting in red color. Carotenoid concentration of the skin and fillet increased significantly by adding carrot powder to diet (P<0.05). Addition of 50 and 75% of the carrot powder as a natural pigment resulted in the highest amount of the carotenoid storage in the tissue and skin (0.40413±0.029 and 0.0240-0.001 mg/kg) and had a significant difference with other treatments (P<0.05). The results showed that Carrot's carotinoids were significantly higher in treatments of 50 and 75% than others (P<0.05) and the lowest level (0.0269±0.30 mg/kg) was observed in the control group.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_96634_d83b7bb880a6be2d0b0572bb0e15f45d.pdf
پودر هویج
کاروتنوئیدکل
رنگ
گوشت
Carotenoids
Carrot powder
Meat
colour
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
174
188
100880
Original Article
ارزیابی خصوصیات پروبیوتیکی سویههای لاکتوباسیلوس و انتروکوکوس جدا شده از کفیر و تاثیر آن بر برخی شاخصههای هماتولوژی و رشد در ماهی قزل آلای رنگین کمان
Evaluation of probiotic properties of Lactobacillus and Enterococcus strains isolated from kefir and its effect on some hematological and growth parameters in rainbow trout (Oncorhynchus Mykiss)
محسن علی
mani_a777@yahoo.com
1
سیاوش سلطانیان
siyavashsoltanian@shirazu.ac.ir
2
علی طاهری میرقائد
mirghaed@ut.ac.ir
3
مصطفی اخلاقی
akhlaghi@shirazu.ac.ir
4
سید حسین حسینی فر
hossein.hoseinifar@gmail.com
5
عاطفه اسماعیل نژاد
esmailnejad82@gmail.com
6
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
گروه بهداشت و بیماری های آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
گروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه پاتوبیولوژی دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران، ایران.
دانه های کفیر به عنوان یک منبع طبیعی از سویههای پروبیوتیکی متعلق به خانواده لاکتیک اسید باکتریها است. هدف این پژوهش جداسازی و شناسایی سویههایی از لاکتیک اسید باکتریهای کفیر بود که ضمن ارزیابی خصوصیات پروبیوتیکی آن ها، تاثیر تجویز خوراکی آنها بر برخی شاخصههای هماتولوژی و رشد در ماهی قزل آلا نیز بررسی شد. یافتهها حاکی از جداسازی و شناسایی سویههای Lactobacillus farraginis و Enterococcus durans بود که خصوصیات مهم سویههای پروبیوتیکی از جمله مقاوم بودن به شرایط اسیدی، شیره معده و نمکهای صفراوی، همچنین توان آبگریزی مناسب و فعالیت آنتاگونیستی علیه برخی سویههای بیماریزارا نیز نشان دادند. سپس تعداد480 قطعه بچه ماهی با وزن 2/4±41/9 گرم در یک طرح کاملاً تصادفی به 8 گروه 20 قطعهای در سه تکرار تقسیم شدند. تیمار شاهد (جیره پایه)، تیمارهای L1 وE1 بهترتیب (جیره پایه+L. farraginis) و (جیره پایه+ E. durans) دوز 107 (کلنی/گرم)؛ تیمارهای L2 و E2 دوز 108 و تیمارهای ترکیبی L1+E1)) 106×5 و (L2+E2) 107×5 (کلنی/گرم) از هر سویه را دریافت کردند و تیمار باکتوسل (جیره پایه+ Pediococcus acidilacticilactis) 1010 به عنوان کنترل مثبت در نظر گرفته شد. پس از گذشت 45 روز از شروع آزمایش نمونهبرداری از تیمارها صورت پذیرفت. طبق یافتهها شمار کلی گلبولهای قرمز، هماتوکریت، سطح هموگلوبین، میانگین غلظت آن و پارامترهای رشد شامل BWI، SGR و CF در تیمارهای L2+E2،Bactocell ، L2 و E2 نسبت به گروه شاهد افزایش معنیدار داشت (P<0.05)، در حالی که کاهش FCR در گروههای مذکور نسبت به شاهد مشهود بود. در مجموع هر دو سویه کاندیدای پروبیوتیکی مناسبی برای افزودن به جیره قزل آلا باشند، لیکن این امر نیازمند مطالعات بیشتری در زمینه آزمونهای برونتنی و دورن تنی است.
Kefir grains are a natural source of probiotic strains belonging to the family of lactic acid bacteria. This study aimed to isolate and identify the strains of lactic acid bacteria in kefir. In addition, to evaluating their probiotic properties, the effect of their oral administration on some hematological andgrowth parameters in rainbow trout was also investigated. The findings indicated the isolation and identification of Lactobacillus farraginis and Enterococcus durans strains, which showed important characteristics of probiotic strains, such as resistance to acidic conditions, gastric juice and bile salts, as well as good hydrophobicity and antagonistic activity against some pathogenic strains. A total of 480 fish with an average weight of 41.9±4.2 g in a completely random design, divided into 8 groups of 20 specimens in three replications. Control treatment (basal diet), L1and E1 treatments, respectively receiving (basal diet + L. faraginis) and (basal diet + E. durans) dose of 107 Cfu/g; treatments L2 and E2 receiving dose of 108 (CFU/g); the combined treatments (L1+E1 (5×106 and (L2+E2) 5×107 (CFU/g) and Bactocelltretment as a positive control (basal diet + Pediococcus acidilactici lactis) 1010 (Cfu/g). Sampling of treatments after 45 days from the beginning of the experimentwas done. According to the findings, that total red blood cells, hematocrit, hemoglobin level, mean hemoglobin concentration and growth parameters including BWI, SGR and CF were significantly (P<0.05) increased in L2+E2, Bactocell, L2, and E2 treatments, Whereas, the decrease in FCR in these groups was evident compared to control on. The strains appear to be suitable probiotic candidates for adding to the rainbow trout diet, but this requires further in vitro and in vitro studies.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_100880_817f91d8edd7fcaec6e3076ba3538db4.pdf
لاکتوباسیلوس
انتروکوکوس
کفیر
پروبیوتیک
قزل آلا
Lactobacillus
Enterococcus
Kefir
probiotics
rainbow trout
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
189
194
101523
Original Article
امکان کشت جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس با استفاده از آب دریای خلیج فارس
Cultivation possibility of Spirulina platensis algae in Persian Gulf water
محمد حسن مرتضوی
mohamadmortazavi@ut.ac.ir
1
مهدی گنج خانلو
ganjkhanlou@ut.ac.ir
2
ابوالفضل زالی
a.zali@ut.ac.ir
3
محمدعلی نعمت الهی
malahi@ut.ac.ir
4
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، کرج، تهران.
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، کرج، تهران.
گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، کرج، تهران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، تهران.
جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس به دلیل توازن اسید آمینه های ویژه در تغذیه انسان و دام میتواند مفید واقع شود. این مطالعه به منظور بررسی امکان پرورش جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس به وسیله غنی سازی آب دریای خلیج فارس با منابع نیتروژنی و کربنی در قالب طرح کاملاً تصادفی به مدت 21 روز انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از (1) آب دریا (شاهد)، (2) آب دریا غنی شده با اوره، (3) آب دریا غنی شده با بیکربنات سدیم و (4) آب دریا غنی شده با اوره و بیکربنات سدیم. نتایج نشان داد که هرچند تغییرات pH در بین تیمارها معنی دار نبود ولی تفاوت معنی داری در تولید زیست توده بین تیمارهای 1 با 3 و 1 با 4 (0/05<P) وجود داشته و افزایش تولید زیست توده در تیمار 4 حداکثر می باشد. دلیل آن ممکن است وجود مشترک هر دو منبع تامین کننده نیتروژن و کربن نسبت به تیمارهای دیگر باشد. با توجه به نتایج میتوان نتیجه گرفت که غنیسازی آب دریای خلیج فارس و با توجه به موقعیت جغرافیایی میتوان از سواحل دریا برای پرورش جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس استفاده کرد.
Spirulina platensis is useful because of having special amino acids balance for human and animal nutrition. This study was conducted to investigate the possibility of cultivating S. platensis by enriching the Persian Gulf water by nitrogen and carbon sources in a completely randomized design for 21 days. The experimental treatments were (1) seawater (control), (2) seawater enriched with urea, (3) seawater enriched with sodium bicarbonate, and (4) seawater enriched with sodium bicarbonate and urea. The results showed that there was a significant effect on biomass production between treatments 1 with 3, and 1 with 4 (P<0.05). An increase in biomass of the treatment four was maximized due to nitrogen and carbon supply, in comparison to others. According to the results, it can be concluded that the enrichment of the Persian Gulf water and its geographical location, the sea shores can be used for cultivation of S. platensis.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_101523_c10564e2702d55f53c353800df49fd6b.pdf
پرورش جلبک
آب دریا
محیط کشت
اسپیرولینا پلاتنسیس
Algae cultivate
seawater
Culture medium
Spirulina platensis
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
195
206
101561
Original Article
اثرات مکمل غذایی ماکرو جلبک قرمز دریایی Gracilaria pygmaea بر آنالیز تقریبی لاشه، قابلیت هضم ظاهری و فعالیت آنزیم های گوارشی ماهی باس دریایی آسیایی Lates calcarifer
Dietary supplemental effects of macro algae Gracilaria pygmaea on proximate analysis, apparent digestibility and digestive enzymes activity of Asian sea bass (Lates calcarifer)
آناهیتا فرهودی
anifarhoudi@gmail.com
1
ایمان سوری نژاد
i_sourinezhad@yahoo.com
2
محمود نفیسی بهابادی
nafisi2002@gmail.com
3
میر مسعود سجادی
mmsajjadi@hotmail.com
4
علیرضا سالارزاده
asila.sn@gmail.com
5
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران.
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران.
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه بوشهر، بوشهر، ایران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایران.
گروه شیلات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس، بندرعباس، ایران.
در یک پژوهش 6 هفته ای، اثر افزودن پودر ماکروجلبک قرمز گراسیلاریا (Gracilaria pygmaea) به جیره بر آنالیز تقریبی لاشه، قابلیت هضم ظاهری و فعالیت آنزیم های گوارشی در ماهی باس دریایی آسیایی (Lates calcarifer) با میانگین وزن اولیه 5/9±28 گرم و در قالب یک طرح کاملاً تصادفی بررسی گردید. جیره های آزمایشی شامل دو جیره کنترل مثبت (آرد ماهی) و منفی (آرد ماهی-پودر سویا) و سه جیره حاوی پودر جلبک گراسیلاریا در سطوح 3، 6 و 9 درصد بودند. نتایج نشان داد نرخ رشد ویژه در تیمار تغذیه شده با گراسیلاریا 6% بیشتر از سایر تیمارها بود (0/05>P). در پایان دوره، مقادیر پروتئین خام، خاکستر و ماده خشک در لاشه ماهیان تیمارهای مختلف، تفاوت معنی داری نشان نداد (0/05<P) و تنها در تیمار گراسیلاریا 3% میزان چربی لاشه نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (0/05>P). نتایج قابلیت هضم ظاهری پروتئین، چربی و ماده خشک در ماهیان تغذیه شده با سطوح مختلف جلبک گراسیلاریا، اختلاف معن یداری بین تیمارها نشان نداد (0/05<P) هرچند این مقادیر در تیمار 6% کمی بهتر بود. در ماهیان تغذیه شده با جیره 9%، فعالیت آنزیم پپسین 1/46 و 1/26 برابر کمتر از فعالیت این آنزیم در ماهیان تیمار بهترتیب 3% و %6 بود (05/0>P). فعالیت آنزیمهای آمیلاز و لیپاز نیز در تیمار %9، کمتر از تیمارهای %3 و %6 بود (0/05>P). یافته های تحقیق نشاندهنده پتانسیل پودر جلبک G. pygmaea به عنوان مکمل غذایی تا سطح 6 درصد در جیره در بهبود عملکرد رشد، آنالیز تقریبی لاشه، قابلیت هضم ظاهری و عمده فعالیت آنزیم های گوارشی در ماهی گوشتخوار باس دریایی آسیایی میباشد.
A 6-week experiment was conducted to investigate the effects of dietary supplementation of red macroalga, Gracilaria pygmaea on proximate analysis, apparent digestibility and digestive enzymes activities of Asian sea bass, Lates calcarifer, with an initial mean weight of 28±5.9 g using a completely random design. The experimental diets were prepared using a fishmeal based positive control diet and a fishmeal-soy protein negative control diet supplemented with 3, 6 and 9% of red macro algae. The results indicated that the special growth rate was significantly higher for the 6% G. pygmea inclusion (P<0.05). At the end of the trial, the crude protein, ash and dry matter of fish carcass were not significantly different between the treatments (P>0.05), except for the fish fed with the 3% inclusion diet that exhibited significantly higher lipid level compared to the others (P<0.05). The results of the apparent digestibility of protein, fat and dry matter did not show significant differences (P>0.05), although these values were slightly improved in 6% inclusion treatment. The pepsin activity was decreased by about 1.46-fold and 1.26-fold in fish fed with the 9% diet when compared with those fed with the 3 and 6%, respectively (P<0.05). Activities of amylase and lipase were significantly lower in 9% treatment compared to 3 and 6% treatments (P<0.05). Present findings show the potential of G. pygmaea powder as a dietary supplement up to 6% inclusion in the diet to improve growth performance, carcass proximate composition, apparent digestibility and most of the digestive enzymes activities of the carnivorous Asian sea bass.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_101561_70c71fac98259cbc1fcf2038a11b5adf.pdf
مکمل غذایی
ماکروجلبک دریایی
پرورش Lates calcarifer
آنزیم گوارشی
dietary supplement
Marine macro algae
Rearing
digestive enzyme
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
207
217
102019
Original Article
تغییرات فصلی ترکیب اسیدهای چرب، ترکیبات شیمیایی و راندمان فیله ماهی هامور (Epinephelus coioides) در سواحل استان هرمزگان
Seasonal changes of fatty acid profile, proximate composition, and fillet yield of orange-spotted grouper fish (Epinephelus coioides) in Hormozgan coastal waters
مهران یاسمی
yasemi_m@yahoo.com
1
بهروز محمدزاده
behrooz9@gmail.com
2
مهدی نیکو
m.nikoo@urmia.ac.ir
3
علیرضا نظری بجگان
nazari02@yahoo.com
4
سهیل علی نژاد
soheilalinezhad47@gmail.com
5
سید سهیل قائم مقامی
sohile_ghaem@yahoo.com
6
محمدرضا تورجی
m.touraji@areeo.ac.ir
7
موسسه آموزش و ترویج کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران.
گروه پاتوبیولوژی و کنترل کیفی، پژوهشکده آرتمیا و آبزیپروری، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی هرمزگان، بندر عباس، ایران.
موسسه آموزش و ترویج کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.
موسسه آموزش و ترویج کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.
سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.
با هدف بررسی تغییرات راندمان فیله و ارزش غذایی ماهی هامور در طی چهار فصل سال، به میزان 80 کیلوگرم ماهی هامور از منطقه هرمزگان و در محدوده آب های بندرعباس صید گردید و بلافاصله به صورت سرد شده به آزمایشگاه متقل گردید. در آزمایشگاه پس از شستشو به صورت دستی از ماهی، فیله تهیه گردید. در ادامه راندمان فیله، ترکیبات آنالیز تقریبی، میزان انرژی و ترکیب اسید چرب نمونه طی چهار فصل تعیین گردید. نتایج نشان داد که میانگین راندمان فیله طی سال 41/84 درصد بود. بیشترین و کمترین راندمان فیله به ترتیب در زمستان (43%) و فصل پاییز (39%) بهدست آمد. همچنین فیله ماهی هامور بطور میانگین دارای 19 درصد پروتئین و 2/8 درصد چربی بود. اسیدهای چرب چند غیراشباع بالاترین گروه اسیدهای چرب فیله هامور را در تمامی فصول تشکیل داده بودند. بیشترین مقدار اسیدچرب دوکوزوهگزانوئیک اسید در پائیز (5/17±27/61 میلیگرم در گرم)، ایکوزاپنتانوئیک اسید در بهار (0/31±7/17 میلیگرم در گرم) و آراشیدونیک اسید در پائیز (1/6±8/9 میلیگرم در گرم) ثبت گردید. مجموع میزان اسیدهای چرب ضروری دوکوزوهگزانوئیک اسید و ایکوزاپنتانوئیک اسید که شاخص ارزش غذایی می باشد در فیله فصل پاییز (34/45 میلیگرم در گرم) بالاتر از سایر فصول سال بود که نشان می دهد، به منظور تامین احتیاج غذایی مصرف کننده به مجموع این دو اسید چرب، فیله فصل پاییز با وجود این که دارای راندمان فیله کمتر از سه فصل دیگر می باشد، برای سلامت مصرف کننده مناسب تر بوده و علاوه بر این دارای میزان مناسبی پروتئین و چربی بوده و از اینرو جهت عرضه به بازار توصیه می گردد.
For seasonal changes investigation of filleting yield and nutritional values of orange-spotted grouper fish (Epinephelus coioides), 80 kg fish was caught from coastal waters of Hormozgan Province (Bandar Abbas region). Fish are chilled and transported to laboratory. Then, after washing, fish were filleted by hand. Fillet yield, proximate composition, total energy and fatty acid profile were determined. The result showed that the average of the fillet yield was 41.84%. The highest and lowest was recorded, respectively, at winter (43%) and autumn (39%). Grouper fish fillet was content protein (19%), lipid (2.8%). Grouper fillet was characterized by the highest content of polyunsaturated fatty acids (PUFA) than other classes of fatty acids in all seasons. The must of Docosahexaenoic acid content at autumn (27.61±5.17 mg/gr), eiosapentaenoic acid at spring (7.17±0.31 mg/gr) and arashidonic acid at autumn (8.9±1.6 mg/gr) were recorded. Sum of contents of EPA+DHA, an indicator of nutritive value of fish, had the highest value in autumn (34.45 mg/g FAME). These results suggested that grouper fish fillet at autumn, although having a lower yield had the maximum nutritive value regarding EPA+DHA for healthy life. In additional fish fillet at autumn contains suitable protein and lipid. In conclusion fish fillet at autumn can be suggested for production and supply to market.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_102019_36e69936eb2f4e87d11f3387484f49c4.pdf
ارزش غذایی
اسیدهای چرب
ماهی هامور
ترکیب لاشه
Fillet
Nutritional Value
fatty acids
Orange-spotted grouper
proximate composition
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
218
227
102636
Original Article
تاثیر تغذیه ای جلبک پادینا (Padina astraulis) بر بافت کبد و آبشش کپورمعمولی (Cyprinus carpio) در مواجهه با نانو اکسید روی
Dietary effect of Padina algae (Padina astraulis) on liver and gill tissues of Common Carp (Cyprinus carpio) exposed to nano ZnO
علی اکبر هدایتی
marinebiology1@gmail.com
1
ساناز عالیه
sanaz.aleieh2@gmail.com
2
فرحناز کاکاوند
kakavand1393@gmail.com
3
عاطفه ایری
iri1375@yahoo.com
4
روح الله شیخ ویسی
roholla_veisi@yahoo.com
5
حسن صحرایی
hasansahraei22@gmail.com
6
فاطمه محمودی
mahmoodif1990@gmail.com
7
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران.
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران.
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر پیش تیمار جلبک پادینا (Padina astraulis) بر بافت آبشش و کبد ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) در مواجهه با نانو ذرات اکسید روی انجام گرفت. از اینرو ابتدا تعداد 250 قطعه ماهی کپور معمولی با محدوده وزنی حدود 2/4±20 گرم در 4 تیمار و هر تیمار با 3 تکرار شامل غذای فاقد جلبک (تیمار 1، شاهد)، غذای حاوی درصدهای مختلف جلبک در جیره شامل 0/5 درصد جلبک (تیمار 2)، غذای حاوی 1 درصد جلبک (تیمار 3) و غذای حاوی 2 درصد جلبک (تیمار 4) توزیع و به مدت 42 روز به میزان 3 درصد وزن بدن مورد تغذیه قرار گرفتند، سپس بچه ماهیان در مجاورت 50 درصد غلظت کشنده نانو ذرات اکسید روی به مدت 14 روز قرار گرفتند. نتایج تغییرات بافت آبشش در تیمارهایی که تنها تحت تاثیر نانو روی بودند شامل هایپرپلازی راسی، هایپرپلازی پایهای، کوتاه شدن تیغههای آبششی برآمدگی اپیتلیال، خمیدگی سلولهای تیغه ثانویه، چسبندگی لاملایی بهصورت شدید بود، که میزان این تغییرات و آثار هیستوپاتولوژیک آبشش در تیمارهای ترکیبی نانو روی و جلبک با افزایش میزان غلظت جلبک پادینا به طرز چشمگیری کاهش یافت. همچنین تیمار نانو روی منجر به بروز آسیبهای بافتی از جمله آتروفی، تورم صفراوی، آماس سینوزوئید، خونریزی هموراژی، آب آوردگی، تغییر شکل ابری در کبد کپور ماهیان گردید، گرچه این عوارض (کبدی) در تیمارهای ترکیب نانوروی و جلبک نیز مشاهده شد، اما شدت آسیبها با افزایش غلظت جلبک پادینا کاهش یافت. از اینرو با توجه به نتایج فوق چنین میتوان استنباط کرد که جلبک پادینا میتواند نقش موثری در کاهش عوارض بافتی (کبد و آبشش) ناشی از مواجهه با نانو ذرات روی داشته باشد.
The present study was conducted to investigate the effect of Padina astraulis pretreatment on the gill and liver tissues of common carp (Cyprinus carpio) exposed to ZnO nanoparticles. A totalof 250 fish, weighing 20±2.4 g, were distributed in to 5 treatments, including no algae (treatment 1, control), diet containing 0.5% algae (treatment 2), 1% algae (treatment 3) and 2% algae (treatment 4), each treatment in triplicates and fed 3% body weight for 42 days. Upon finishing feeding trial, fish were exposed to 50% lethal concentration of zinc oxide nanoparticles for 14 days. The results of gill histopathology in nano-zinc-only treatments showed apical hyperplasia, basal hyperplasia, shortening of the epithelial gill glands, bending of the secondary lamella cells, and intense lamellar adhesion and these histopathologic alternations significantly decreased in those treatments with higher concentration of padina algae. Nano-zinc and algae significantly decreased with the elevation concentration of padina algae. In addition, nano-zinc treatments were caused tissue damage such as atrophy, biliary edema, sinusoidal inflammation, hemorrhage, hemorrhage, and flooding, and cloudy deformity in the liver, however, these effects were observed in nano and algae combination treatments, but their severity decreased with increasing the concentrations of padina algae. It can be concluded that application of Padina algae can play an effective role in reducing tissue lesions (liver and gill) in exposure to zinc nanoparticles.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_102636_42077afd695199c626a034610fb2a336.pdf
کبد
آبشش
جلبک پادینا
کپور معمولی
نانو اکسید روی
Liver
Gill
Padina algae
Common carp
Zinc Nano Oxide
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
228
236
107972
Original Article
بررسی اثر فرآیند کلرزنی بر پارامترهای فیزیکوشیمیایی و MPN باکتریایی پساب آبزیپروری
The effects of chlorination process on physicochemical parameters and bacterial MPN of aquaculture effluent
سارا کبیر
sarahkabir66@gmail.com
1
کامران رضایی توابع
krtavabe@ut.ac.ir
2
امیررضا عابدعلم دوست
amirabed@ut.ac.ir
3
رضا حاجی سید محمد شیرازی
r-shirazi@srbiau.ac.ir
4
مریم یاور
mari.yavar7@gmail.com
5
گروه علوم و مهندسی محیط زیست، دانشکدة منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاوری و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.
گروه شیلات دانشگاه تهرانگروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاوری و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.
گروه علوم و مهندسی محیط زیست، دانشکدة منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران.
گروه علوم و مهندسی محیط زیست، دانشکدة منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران.
با توجه به توسعه سیستم های متراکم آبزی پروری که با افزایش اثرات زیست محیطی همراه است و نیز استفاده از ترکیبات کلر به دلیل در دسترس بودن، راندمان و هزینه های نسبتاً پایین، تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر فرآیند کلرزنی بر میزان پارامترهای فیزیکوشیمیایی پساب آبزی پروری شامل نیترات، فسفات، TDS،TOC ، ORP، BOD، COD، pH،EC و MPN باکتریایی انجام گرفت. برای انجام این تحقیق 200 لیتر پساب ماهی قزلآلای رنگین کمان از پایین ترین بخش خروجی پساب از مرکز ماهی سرای کرج واقع در بخش بیلقان شهر کرج تهیه و به آزمایشگاه شیخ بهایی واقع در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی منتقل گردید. پساب در یک گروه شاهد و 4 تیمار با سطوح مختلف شامل 30،20،10 و 40 میلی گرم بر لیتر کلر مایع (هیپوکلریت سدیم) با 3 تکرار در ظروف 5 لیتری به مدت 24 ساعت به کمک لرزاننده طراحی گردید. بعد از طی این زمان از هر ظرف به میزان 100 میلی لیتر نمونه برداشته شد و آنالیز شاخص های کیفی انجام گردید. براساس نتایج، با افزایش کلر پارامترهای BOD، COD، TDS، TOC، EC، نیترات و MPN باکتریایی کاهش یافتند که بیشترین تفاوت معنی داری (0/05≥P) با گروه شاهد را تیمار سوم در TDS و تیمار چهارم در سایر پارامترها نشان داد. همچنین میزان ORP با افزایش میزان کلر افزایش یافت، اما افزایش سطح کلر تأثیر معنیداری بر شاخصهای pH و فسفات نشان نداد. نتایج نشان داد که با افزایش میزان کلر، شاخص های کیفی و زیستی آب و فاضلاب تا حد استانداردهای زیست محیطی بهبود می یابند. براساس نتایج، تیمار چهارم با غلظت 40 میلیگرم بر لیتر بهترین عملکرد در بهبود شاخص های فیزیکوشیمیایی فاضلاب و شاخصهای BOD، COD و TOC بیشترین واکنش را در این تحقیق را نشان دادند.
Due to the development of intensive aquaculture systems that is associated with increased environmental impacts and the use of chlorine compounds due to their availability, efficiency and cost, the present study aimed to investigate the effect of chlorination on the physicochemical parameters of aquaculture effluent including nitrate, phosphate, TDS, TOC, ORP, BOD, COD, pH, EC and MPN. For this study, 200 liters of rainbow trout farms’ effluent were collected from the lowest outlet of Karaj Mahi-sara farm in Bilqan, Karaj and transferred to Sheikh Bahai Laboratory, Islamic Azad University Science and Research Branch. The effluent was designed in a control group and four treatments of chlorine with different levels, including 30, 20, 10, 40 mg/L liquid hypochlorite (3 times in 5-liter containers for 24 hours with shaker). After this period, 100 ml samples were taken from each container and qualitative indices were analyzed. The results showed that with increasing chlorine, bacterial BOD, COD, TDS, TOC, EC, nitrate and MPN parameters decreased tha highest difference (P<0.05) third treatment with control one in TDS and with 4th treatments with other parameters indicated. ORP increased with increasing chlorine content, but increasing chlorine level did not have significant effect on pH and phosphate indices. The results showed that with increasing chlorine content, water and wastewater quality and biological indices improved to environmental standards. Based on the results, the fourth treatment with 40 mg / L had the best performance in improving the physicochemical parameters of the wastewater and the BOD, COD and TOC indices showed the highest response in this study.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_107972_4e3acffdb14c30f961f0c49df8c68408.pdf
کلرزنی
پساب آبزی پروری
ماهیان سردابی
پارامترهای فیزیکوشیمیایی
MPN باکتریایی
chlorination
Aquaculture wastewater
Coldwater fish
Physicochemical Parameters
Bacterial MPN
per
انجمن آبزی پروری ایران
مجله علوم آبزی پروری
2322-5351
2020-02-20
7
2
237
252
119794
Original Article
ارزیابی ویژگی های شیمیایی و فیزیکوشیمیایی نان تست غنی شده با کنسانتره پروتئین ماهی کپور نقره ای (Hypophthalmichthys molitrix)
Evaluation of chemical and physicochemical properties of toast enriched with silver carp protein concentrate (Hypophthalmichthys molitrix)
سحر غفاری
sghaffari6969@gmail.com
1
سید ولی حسینی
hosseini.seyedvali@gmail.com
2
مهرداد فرهنگی
medfarhangi@ut.ac.ir
3
مجتبی بریری
boreir_vet@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
شرکت کیان گرم نان، زنجان، ایران.
نان غذای اصلی مردم بسیاری از کشورهای جهان را تشکیل می دهد. با توجه به اینکه پروتئین گندم از نظر اسیدهای آمینه خصوصاً لیزین و همچنین اسیدهای چرب غیر اشباع (امگا-3 و امگا-6) فقیر میباشد. اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب برای فعالیتهای زیستی ضروری بوده و کمبود آن ها موجب اختلالات فیزیولوژیکی متعدد در انسان می گردد. کنسانتره پروتئین ماهی منبع غنی از پروتئین خصوصاً اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب مورد نیاز بدن می باشد که برای تامین رفع این نیازها مناسب می باشد. در این پژوهش اثر استفاده از سطوح مختلف کنسانتره پروتئینی ماهی کپور نقرهای (Silver Carp Protein Concentrate; SCPC)، (تیمار شاهد)، 2، 3 و 4 درصد (به ترتیب تیمارهای A، B، C و D) بر شاخص های شیمیایی و فیزیکوشیمیایی نان های تولیدی با استفاده از یک طرح کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج در تمام تیمارها میزان پروتئین، چربی، رطوبت، WHC، pH افزایش یافت و از لحاظ آماری بین تیمارها تفاوت معنی دار وجود داشت (0/05>p ). نتایج نشان داد اسیدهای آمینه ضروری بدن (لیزین و متیونین) و همچنین اسیدهای چرب (خصوصاEPA و DHA) در تیمار D نسبت به تیمار شاهد افزایش و از نظر آماری تفاوت معنی دار وجود داشت (0/05>p ). با افزایش سهم SCPC میزان شاخص های مغذی مورد آزمایش افزایش چشمگیر داشته و از نظر آماری داده ها دارای تفاوت معنی دار بودند. تیمار D با دارا بودن میزان بالای این مواد مغذی، برای غنیسازی نان و سایر محصولات نظیر ماکارونی، بیسکوئیت و غیره پیشنهاد می گردد.
Bread is the main food of people in many countries of the world. Due to the fact that wheat protein is poor in amino acids, especially lysine, as well as unsaturated fatty acids (omega-3 and omega-6). Amino acids and fatty acids are essential for biological activities and their deficiency causes many physiological disorders in humans. Fish protein concentrate is a rich source of protein, especially amino acids and fatty acids required for body, which is suitable to meet these needs. In this study, the effect of using different levels of Silver Carp Protein Concentrate (SCPC), (control treatment), 2, 3 and 4% (treatments A, B, C and D, respectively) on chemical indices and physicochemical nature of the produced breads were investigated using a completely randomized design. Based on the results, in all treatments, the amount of protein, fat, moisture, WHC, pH increased and there was a significant difference (p < /em><0.05). The results showed that essential amino acids especially lysine and methionine as well as fatty acids (especially EPA and DHA) in treatment D increased compared to the control and there was a significant difference (p < /em><0.05). With increasing the share of SCPC, the amount of nutrient indicators tested increased significantly and the data were significant. Treatment D with high levels of these nutrients is recommended for enriching bread and other products such as pasta, biscuits, etc.
http://www.aquaculturesciences.ir/article_119794_ee7d89b4d9dc894f941b29c1af82515c.pdf
کپور نقره ای
ارزش غذایی
پودر پروتئینه ماهی
نان تست
Silver carp
Nutritional Value
Fish protein powder
Toast